گزارش خبرنگار خبرگزاری موج از مشکلات کودکان سرطانی را ببینید.
"زخم
" ها .... "رحم" می خواهند ... فقط این دو نقطه را بردار
گروه استان ها - کرمانشاه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه؛ اتوبوس در حال ایستادن
بود و بچه ها یکی یکی گل و شیرینی به دست پیاده می شدند، روی لب ها خنده بود اما دلهره
ای عجیب فضای کلی محوطه را در بر گرفته بود، دلواپسی از جنس لذت بخش همدلی و یکی شدن؛
دانشجوهای دانشگاه کبیر غرب اون روز اومده بودن درسی رو از جنس عشق ورزیدن تجربه کنند،
یکی کادوها رو چک می کرد و اون یکی جعبه های شیرینی رو دست به دست پایین می آورد فضای
جالبی بود.
در کنار اونها سفید و قرمزپوشان هلال احمری هم حضور داشتند
و باهم ازمیان نگاه های پرسشگر مردم وارد طبقه ی دوم شدیم، حس عجیبی بود، شاید در بین
اون جوانا کمتر کسی بود که بیمار سرطانی رو از نزدیک دیده باشه یا حداقل با بچه ای
روبرو بشه که علی رغم سن کمش با استواری زیاد مجبوره با این درد وحشتناک کنار بیاد
و مبارزه کنه، بی اختیار برای هرکسی این سوال پیش میاد برای اولین بار که دیدمشون باید
چیکار کنم؟ گریه، بوسیدن، بغل کردن، ابراز تاسف و ...
فضای داخلی محوطه گرم بود اما همه با حس سردرگمی به هم نگاه
می کردند که بالاخره یکی از دخترها گل به دست جرات پیدا کرد و داخل رفت، ولی نرفته
سریع برگشت و در پاسخ علت کارش جواب داد : واقعا گاهی لازمه که به انسان بودن خودمان
شک کنیم، اینقدر خودمون درگیر فضای روزمره کاری و گرفتاری های روزمره کردیم که فراموش
می کنیم ما همه هم نوعیم و در واقع یکی از فرق های ما با جامعه ی حیوانیت عطوفت و مهربونی
به هم نوعمونه ...
نگاهم برگردوندم و به سمت اتاق رفتم، فضای داخلی رو با برچسب
های کارتونی، تلویزیون و تقریبا امکاناتی که بچه برای آرامش اولیه ی اتاقش نیاز داره
در کنار سه تخت بیمارستانی جا داده بودند، واقعا فضای وحشتناکی از جنس سکوت همه جا
رو پر کرده بود، معمولا وقتی وارد یه مکانی میشی که بچه اونجا زیاده اولین حرکتی که
به ذهنت میاد شلوغی و سر و صدا و شیطنته اما روی اون تختا دوتا پسربچه و یه دختر قشنگ
بود که فقط مبهوت بهت نگاه می کردند و سعی داشتند پلکای خستشون هرطور شده باز نگه دارند
و حتی در مقابل اسباب بازی های کادو پیچ شده هم آنچنان رغبتی نشون نمی دادند، واقعا
تحمل کردن این فضا سخت بود.
اینجا بیمارستان محمد کرمانشاهی بخش ویژه بیماران کودک از نوزاد
تا 16 ساله ی سرطانی در غرب کشوره، همین نزدیکیا زیر پوست این شهری که اولین شهرتش
از قدیم الایام تا حالا، منش و روش پهلوانی بوده و ادعا داره که هنوز هم هست، پسر بچه
ای روی یه چهارچوب فلزی، کنار یه تخت از صدها تخت این بیمارستان داره شب هاش رو به
روز میرسونه که شاید حتی از درک اولیه همه ی اتفاقات اطرافش کمترین آنالیز علمی، فلسفی
و یا منطقی رو نداره و به اونایی که با لباس سفید میان کنارش، یاد گرفته بجای مامان
و بابا دل ببنده و هر چند ساعت یک بار به اتاقکی کوچیک بره که توش فارغ از همه نگرانی
ها و بالا و پایین شدن رقم اسکناسا بازی کنه و با چشمی از جنس حسرت و تعجب به هم تختی
کوچکتر از خودش نگاه کنه که حداقل یه مامان داره که براش ناز بکنه و یه بابا هست که
وقتی بهونه بگیره بغلش کنه...
اینجا وعده گاه صبر و طاقت والدینیه که حضور گرم یه آشنای بی
توقع رو شاید به هزاران مال و مکنتی که برای شفای جگرگوششون نیاز دارند عوض نمی کنن
و شاید از اعماق دل و جسم خسته و ملتمسشون فقط انتظار « دعای شفا» داشته باشن و بس .
با سرپرستار بخش راجع به وضعیت کلی این بیماران که صحبت می
کردم، ضمن ابراز تاسف از کم توجهی مسئولین به این بچه ها و وضعیت خاص و ویژه ای که
دارند، می گوید : با توجه به پر هزینه و در عین حال زمان بر بودن دوره بیماری سرطان
بخصوص در کودکان، بیمارستان محمد کرمانشاهی به عنوان بزرگترین واحد فوق تخصصی در غرب
کشور سعی کرده است با کمک موسسه های خیریه ای همچون محک، ماهک و ... شرایط جسمی و روحی
متناسبی را بر نونهالان بستری شده در این بخش فراهم آورد.
دکتر علی الاسلام تصریح می دارد : در استان ما موسسه های خیریه
و سازمان های کمک های مردمی زیادی همچون بهزیستی، کمیته ی امداد و ... وجود دارد که
اگر هرکدام از این سازمان ها هم در بخش خصوصی و هم دولتی بتوانند کمک های هر چند کوچک
خیرین را به این کودکان سرطانی اختصاص دهند شاید دیگر در این بخش کمتر شاهد گریه های
بی صدا و از سر عجز خانواده های این بیماران باشیم، چرا که این واحد فوق تخصصی با وجود
دارا بودن اکثر واحدها و آزمایشگاه های ویژه ی این بیماری، به ناچار جهت برخی از اقدامات
فوق پزشکی می بایست به بیمارستان های تهران منتقل شده و مابقی هزینه رفت و آمد را باید
خانواده های این کودکان متحمل گردند.
دکتر ویژه ی بخش فوق تخصصی بیماری های سرطانی در بخش نوزادان
نیز ضمن بازدید به همراه هیئت متشکله از دانشگاه کبیر غرب، هلال احمر و آموزش و پرورش
استان نیز لب به شکواییه گشود که مشکلات مالی تنها بخشی از این معضلاتی است که این
کودکان و خانواده های آنان با آن دست به گریبانند و گاه یک عیادت، توجه و دادن هدیه
هرچند کوچک می تواند نور امید را در دل والدین و خنده ی تبسم را بر لبان بیمار این
کودکان بنشاند و از همه مهم تر پرسنلی که در این بخش فعال هستند نیز این مهم را می
فهمند که جامعه قدردان زحمات شبانه روزی آنها هستند.
پایان بخش این عیادت تامل برانگیز با ریاست دانشگاه کبیر غرب
گفتگو کردم و وی در این باره گفت : واقعا وظیفه ی هر کرمانشاهی است که برای مدت هر
چند کوتاه هم که شده به عیادت این نونهالان زیبا اما مریض بیاید و برای لحظاتی خود
را جای پدر و مادر آنها بگذارد که واقعا چه رنج و سختی را تحمل می کنند.
دکتر علیرضا نیکرهی می افزاید : انجام هر کاری مالی و معنوی
برای این کودکان علاوه بر سعادت و بهروزی در این دنیا قطعا اجر عظیم اخروی را به همراه
خواهد داشت که کلیه ی پرسنل و متخصصان و کادر پزشکی این مرکز فوق تخصصی سهم بسزایی
را در آن دارا می باشند و دانشجویان و کارکنان دانشگاه کبیر غرب در کرمانشاه سعی دارند
که با توجه بیشتر مادی و معنوی به این کودکان سهم هر چند اندکی را در این امر خیر خداپسندانه
داشته باشند.