یک حرفهای، پروژههایش را تا جایی که برایش ممکن است، خیلی زود تکمیل میکند ولی همیشه اطراف یک آماتور پر است از کارهای نیمهتمام.
18 تفاوت حرفهایها و آماتورها
هیچ کاری را غیرحرفهای انجام ندهید، حتی اگر هنوز آماتور هستید! این را بهعنوان اولین درس موفقیت در کسب و کار باید بیاموزید که برای موفق بودن در هر زمینهای باید نقطه نظرات حرفهای داشت و حرفهای عمل کرد. حرفهایها توصیه میکنند که هیچ کاری را غیرحرفهای انجام ندهید، حتی اگر هنوز آماتور هستید! پس در قدم اول، لازم است جستجو کنید و ببینی هیچوقت اجازه ندهید به چشم آماتورها بهتان نگاه کنند. حرفهایها موقعیتها را میبینند و آنها را کنترل میکنند. آنها مثل آماتورها کارشان را تفننی انجام نمیدهند.
یک حرفهای همه جنبههای شغلاش را یاد میگیرد. یک آماتور تا جایی که ممکن است از یادگیری مراحل کارش صرفنظر میکند.
یک حرفهای، طرز برخورد و رفتارش و حتی نوع لباس پوشیدنش حرفهای است ولی بیشتر آماتورها اینطور نیستند.
یک حرفهای تمام آنچه را که در کارش لازم است و دلش میخواهد، کشف میکند اما یک آماتور صرفا در حد وظایفی که دیگران از او میخواهند، عمل میکند.
یک حرفهای، محل کارش را تمیز و مرتب نگه میدارد اما یک آماتور، محل کارش همیشه نامرتب و آشفته است.
یک حرفهای اجازه نمیدهد اشتباهاتاش نادیده گرفته شوند. او سعی میکند خطاهایش را اصلاح کند. اما یک آماتور همیشه اشتباهات خودش را یا مخفی میکند یا گردن این و آن میاندازد.
یک حرفهای تمرکز دارد و افکارش واضح است ولی یک آماتور همیشه آشفته و حواسپرت است.
یک حرفهای، وظایف سخت و دشوار را با مسوولیت میپرد ولی یک آماتور تلاش میکند از مسوولیتهای سخت دوری کند.
یک حرفهای، پروژههایش را تا جایی که برایش ممکن است، خیلی زود تکمیل میکند ولی همیشه اطراف یک آماتور پر است از کارهای نیمهتمام.
یک حرفهای همیشه خوشبین و معقول باقی میماند ولی یک آماتور خیلی زود ناامید میشود و بدترین رویدادها را برای خودش تصور میکند.
یک حرفهای برای پول و حسابهای بانکیاش با دقت برنامهریزی میکند ولی یک آماتور معمولا در حسابهایش بیدقت و شلخته است.
یک حرفهای به مشکلات و ناراحتیهای دیگران، مخصوصا همکارانش، فکر میکند و سعی میکند آنها را حل کند اما یک آماتور از روبهرو شدن با مشکلات دیگران کلا پرهیز میکند.
یک حرفهای از تعادل روانی مناسبی برخوردار است: شادی، شوروشوق و رضایت خاطر. اما یک آماتور حالات روحی ضعیفی دارد: عصبانیت، کینه، تنفر، ترس و تهدید.
یک حرفهای سماجت و پافشاری میکند تا به هدفش دست یابد ولی یک آماتور در اولین مشکل تسلیم میشود.
یک حرفهای همیشه به دستاورد و نتیجهای بیش از حد انتظار میاندیشد ولی یک آماتور به حد کفایت بسنده میکند.
یک حرفهای محصولات یا خدماتاش را در بالاترین حد کیفیت ارایه میدهد. اما خدمات و محصولات یک غیرحرفهای معمولا کیفیتی در حد پایین دارد.
یک حرفهای معمولا دستمزدی بالا دریافت میکند ولی یک غیرحرفهای دستمزدی معمولا پایین دارد و همیشه با این احساس دست به گریبان است که حقوقاش دور از انصاف است.
یک حرفهای آیندهای امیدبخش و روشن دارد و یک آماتور، آیندهای نامطمئن.
منبع: Successtips
د که حرفهایها آن کار بهخصوصی را که شما میخواهید انجام بدهید، چگونه انجام میدهند. مطالعه «18 تفاوت حرفهایها و آماتورها» میتواند نقطه شروع مناسبی باشد.
چگونه حرفهای شدم
برایان تریسی را در ایران با کتاب «قورباغهات را قورت بده» میشناسند اما او از این کتاب بزرگتر است: یک مولف، مربی و سخنران حرفهای در زمینه موفقیت، مدیر شرکت بینالمللی برایان تریسی واقع در سولاتابیچ کالیفرنیا و مشاور بیش از 500 شرکت معتبر بین المللی. تریسی در گفتگویش با ماهنامه «هِلثی وِلثی» از زوایای پنهان موفقیتاش حرف میزند.گزیدهای از صحبتهای او را درباره موفقیت میخوانید:
من هیچ الگویی نداشتم. نه پدرم سالم و ثروتمند بود، نه مادرم. خودم دست به کار شدم و برای موفق شدن، از علاقه شخصیام شروع کردم. بیشترین چیزهایی را که به دست آوردم با آزمون و خطا یاد گرفتم. بعضیهایش را هم با آزمون و موفقیت. من آنچه را که باید برای موفق شدن یاد میگرفتم از طریق مطالعه یاد گرفتم. با مطالعه هزاران کتاب و مقاله؛ و البته با عمل کردن به توصیههای همان کتابها و نویسندگاناش. هنوز هم همینطورم. هنوز و همیشه به آنچه میگویم اعتقاد دارم و اگر به کسی توصیهای بکنم، حتما خودم هم به آن عمل میکنم تا نتیجه عینیاش را ببینم. آدم باید هزاران کتاب بخواند تا به یک ایده برسد و چند سطری از خودش بنویسد. حرف اول من هم همین بود که هیچ شخص واحدی روی من تاثیر فوقالعادهای نگذاشته اما من به مجموع کتابهای مفیدی که خواندهام، مدیونام و همینطور به نویسندگان آن کتابها. اگر میخواهید موفق باشید، باید خوب فکر کنید تا بفهمید دنبال چه هستید، از زندگی چه میخواهید، با چه برنامهای میخواهید به هدفتان برسید و بعدش شروع کنید به برنامهریزی و کار و تلاش. به نیروی قاهر خداوند هم معتقد باشید و همیشه از او کمک بخواهید. در یک کلمه: «وقتی دعا میکنید جوری دعا کنید که انگار خودتان هیچکارهاید و وقتی تلاش میکنید با جدیتی تلاش کنید که انگار خودتان همهکارهاید.»... آدمهای موفق همیشه مشغول تلاشاند و از آنچه با تجربه و علم یاد میگیرند در رسیدن به مقاصد زندگیشان بهره میبرند. این را باید همه بدانند که رسیدن به موفقیت مستلزم صرف زمان و زحمت است. موفقیت برقآسا اصلا وجود ندارد و یا اگر هم وجود داشته باشد اتفاق نادر و ناپایداری است. من با موفقیتهای یکشبه میانه خوبی ندارم. اصلا چنین موفقیتی وجود ندارد، لااقل به نظر من. موفقیت در 9/99 درصد موارد فرآیند است، یک فرآیندی که به طور متوسط 20 سال طول میکشد. موفقیت یعنی شروع به یادگیری و تلاش، درک تجربههای زندگی، درس گرفتن از این تجربهها و ادامه دادن به تلاش و تلاش و تلاش. این یک فرآیند است، نه یک اتفاق یکشبه. حتی در موفقیتهای اقتصادی (سالم) هم همینطوراست. کار سختی که تو امروز شروع میکنی، لااقل 10 تا 20 سال دیگر به بار مینشیند. نه همین امروز و فردا. موفقیتِ بزرگِ فردا از کنار هم چیده شدن همین موفقیتهای کوچکی که امروز اصلا به چشم نمیآیند، ساخته میشود.