بهار ؛ ستاد دانشگاه را تسخیر کرد.

پنجره اتاق روابط عمومی منظره ای دارد ، کم مثال. از این دیدگاه در یک نگاه می شود دید از درختان میوه تا بید مجنون مسن محوطه بیمارستان امام علی (ع) تا اوج  برف نشسته بیستون و پراو را. درختان خشک زمستانی ضلع شمالغربی ستاد در یک مقطع میزبان طوطیانی بودند که آواز خوان و سبزبال شکوه خلقت را به رخ می کشیدند. از این پنجره سالیانه می شود خیلی چیزها را دید ، درختانی که بادام های رسیده شان به بینندگان چشمک می زند و بارش باران به قول کرمانشاهیان شصت ، آلودگی هوا و روزهای شفاف و صاف و نقاشی رنگارنگ قلم موی طبیعت در پاییز برگ ریز هزار رنگ. اما چندسیت ستاد دانشگاه از چهارسو محاصره شده است و این دیدگاه هم. بهار اردو زده ... همه جا .. گوشه گوشه، نرم و بی صدا و مهربان و بیدارگر.

شکوفه ها یکشبه بر سرشاخ درختان لبخند زدند و برگ ها آرام آرام طرد و نازک و سبز ، درختان را آراستند. گنجشکان به نغمه خوانی پرداختند... شیدای بهارند و هوای نوروزی... تور سبز بر درختان کشیده شد و همه جا پیام آورد از آمدن بهار نرم نرمک.. خوش به حال روزگار.

بهار تسخیر کرد ستاد محل کارمان را .با لشکر شکوفه های نورس.. ستاد ما را که با تمام توان می کوشیم تا پروژه های نیمه تمام را تمام کنیم و شب عید را به آرامش به فردای نوروز گره بزنیم ، پای سفره های رنگارنگ هفت سین.

بهار آمد و نوروز و ما همه گرم کاریم. ... چندلحظه صبر کنید.   چشمانتان را از صفحه مونیتور برگیرید . تا دیر نشده و این مناظر به تاریخ نپیوسته اند نگاهی به آنها بیاندازید و نفسی تازه کنید.

" من چه خرسندم امروز و چه اندازه تنم هشیار است "

بهارتان مبارک