آمار رضایت خانوادهها نسبت به اهدای عضو در سال ۱۳۸۴ پنج درصد بود و با کارهای فرهنگی و تلاشهایی که انجام شده، متوسط رضایت خانوادهها برای اهدای عضو به هفتاد درصد رسیده است
ماجرای اهدای عضو، ماجرای عاشقی است؛ سرگذشت خانوادههای ایثارگری که با گذشتن از اعضای کالبد عزیزانشان، ناامیدی مطلق همنوعان نیازمند به عضو را به امید و اعتقاد تبدیل میکنند.
به گزارش خبرآنلاین، با این حال، با این که در سالهای اخیر، افزایش چشمگیری در رضایت خانوادهها برای اهدای عضو عزیزانشان که دچار مرگ مغزی شدهاند، وجود داشته، به گفته مسئولان و دستاندرکاران پیوند اعضا، نیاز به فرهنگسازی بیشتری وجود دارد، چراکه بسیاری از اعضای سالم، بدون این که استفاده شوند، زیر خاک میروند. مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان با اشاره به اینکه سالانه پنج تا هشت هزار مرگ مغزی در کشور وجود دارد، میگوید: بر اساس آمار جهانی، از این تعداد ۵۰ درصد باید به اهدای عضو برسند، اما در کشور ما یک چهارم این میزان به اهدای عضو میرسد. کتایون نجفیزاده همچنین تاکید میکند: امکان انجام تمام پیوندهای اعضا و نسوج در ایران وجود دارد و حتی در مورد بعضی پیوندها رتبه بسیار قابل توجهی در دنیا داریم؛ اما لازم است ارگانهای فرهنگساز در این زمینه فعالیت کنند و هنرمندان و کسانی که میتوانند نقشی در ارتقای فرهنگ داشته باشند کاری انجام دهند که رضایت مردم برای پیوند عضو بیشتر شود.
تصور اشتباه درباره مرگ مغزی
نجفی زاده در جواب این سوال که تصور رایجی وجود دارد که یک نفر ممکن است بعد از مرگ مغزی، به زندگی بازگردد. این امکان وجود دارد، عنوان میکند: بله متاسفانه چنین تصوری گاهی مانع رضایت خانوادهها میشود، در حالی که باید گفت با توجه به تخریب سلولهای مغزی در مرگ مغزی و عدم توانایی بازسازی در سلولهای مغزی، امکان بازگشت موارد مرگ مغزی به زندگی وجود ندارد. مواردی که در رادیو، تلویزیون و فضای مجازی به عنوان بازگشت از مرگ مغزی به زندگی مطرح شده است در واقع موارد مبتلا به کماست که پس از گذشت زمان هوشیار شدهاند. او در عین حال میگوید: آمار رضایت خانوادهها نسبت به اهدای عضو در سال ۱۳۸۴ پنج درصد بود و با کارهای فرهنگی و تلاشهایی که انجام شده، متوسط رضایت خانوادهها برای اهدای عضو به هفتاد درصد رسیده است. به گفته نجفی زاده پیوند مانند بقیه مسائل پزشکی نیست که تنها به پزشک و تخصص و تجهیزات احتیاج داشته باشد، بلکه این مساله به فرهنگسازی احتیاج دارد و باید خانواده آگاه باشد و درباره چنین مسالهای اعلام رضایت کرده باشد و به اهدای عضو رضایت بدهد. بنابراین، لازم است ارگانهای فرهنگساز در این زمینه فعالیت کنند و هنرمندان و کسانی که میتوانند نقشی در ارتقای فرهنگ داشته باشند کاری انجام دهند.
مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان همچنین در جواب این سوال که خود افراد هم برای پر کردن فرم اهدای عضو تمایل بیشتری دارند، خاطرنشان میکند: بله به شدت این تمایل را شاهدیم. جالب است بدانید وقتی خانم عسل بدیعی فوت شد و اعضای بدن این هنرمند اهدا شد، سایت ثبت نام اهدای عضو که حدود ۵۰۰ مراجعهکننده در طول روز داشت، به دلیل تعداد مراجعه بسیار زیاد، از کار افتاد. یک هفته سایت نداشتیم و مجبور شدیم به طور کلهاست سایت را عوض کنیم. این نشان میدهد که چقدر نقش هنرمندان در این زمینه مهم است. یا به عنوان مثال وقتی یک سریال در ماه رمضان به موضوع مرگ مغزی پرداخت و آدرس سایت زیرنویس شد، ثبت نام از روزی ۵۰۰ به روزی ۵۰۰۰ نفر رسید. یعنی مردم واقعا دوست دارند کار خیر کنند اما لازم است به آنها اطلاعرسانی کافی صورت بگیرد. به گفته او در صورت داشتن کارت اهدای عضو نیز رضایت خانواده برای اهدا ضروری است. بیشتر کشورهای اروپایی نیز که قانون رضایت نفر اول را از مجلس خود گذراندهاند باز به دلیل اثر بد اهدای عضو فرد دارای کارت اهدای عضو بدون رضایت خانواده و اثر منفی که اهدای عضو بدون خواسته بازماندگان بر خانواده و جامعه دارد، رضایت از خانواده را ضروری میدانند.
میزان مرگ مغزی در ایران
نجفی زاده عنوان میکند: سالانه پنج تا هشت هزار مرگ مغزی در کشور داریم. طبق آمار جهانی، از این تعداد ۵۰ درصد باید به اهدای عضو برسند اما در کشور ما یک چهارم این میزان به اهدای عضو میرسد. سال گذشته ما در کشورمان ۸۰۸ اهدا داشتیم و درواقع، سه چهارم موارد مرگ مغزی که اعضای مناسبی دارند، اعضایشان را زیر خاک میبرند.
او ادامه میدهد: این در حالی است که ما ۲۵ هزار بیمار نیازمند به عضو داریم که روزی هفت تا ۱۰ نفر به دلیل پیوند نشدن اعضا فوت میکنند، یعنی هر دو - سه ساعت یک نفر به دلیل نرسیدن عضو فوت میکند و از آن سو، اعضای قابل استفاده زیر خاک میرود.