سعدی استادی تمام عیار در عرصه سخن و سخنوری است، چرا که به خوبی توانسته ماهیت وجودی انسان را به بوته نقد بگذارد، او از یک طرف واقعیت های اطراف خود، زندگی توده مردم و هر آنچه در روزمرگی آدمیان جریان دارد را به خوبی در قالب تمثیل ها، پند و اندرزها، حکایات، قصه ها و توصیه ها، مطرح می کند و موفق می شود جهانی با ماهیت گلستان خلق نماید، که در آن سلطان و گدا، متمکن و درویش، دزد و قاضی، غنی و فقیر و خلاصه همه اقشار مختلف مردم شهروند آن می باشند، او همچون جامعه شناس و انسان شناسی مجرب، زیر پوست جامعه را واکاوی کرده و هر آن چه اتفاق می افتد را بدون کم و کاست و با نهایت استادی بیان می کند..
سعدی بزرگ، شخصیتی نیست که با خلق اثر سترگ و جاودانه گلستان به آرامش برسد، وی به دنبال جامعه ای آرمانی است، تا هدف حقیقی خلقت انسان را درآن به تماشا بنشیند و هم نوعان خود را به این سرزمین جدا شده از بهشت واقف نماید، بنابراین اثر ورجاوند و خجسته بوستان را می آفریند، پنداری بوستان قطعه ای از بهشت است که راز لطافت و پاکی آن بر سعدی آشکار شده است، همان اصالت و نجابت گم گشته ای که پیشینیان و آیندگان سعدی به دنبال درک آن و کشف اسرار مینوی آنند و برای نیل به آن ده ها اثر فرهمند از خود به یادگار گذاشته اند. سعدی در بوستان انسانی را به نمایش می گذارد که ترجمان سخن طیبه ی الهی در قرآن کریم است «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» (اسراء آیه 70)
از ماهیت نوشته های سعدی، به خوبی می توان دریافت، که اِشراف وی به علوم زمانه چقدر بالا و مستحکم بوده است، به گونه ای که با غور و تامل در لابلای نظم و نثر او با دانشمندی برجسته که نسبت به تمامی علوم محیط است برخورد می کنیم، زمانی که سعدی در مقام واعظی گرفتاری ها و تنگناهای جامعه را در قالب نصیحت و پند و اندرز مطرح می کند، پنداری پیام آور مهر و روشنی و پاکی است، این است که هیچ کس، نه پادشاه ، نه حاکم، نه داروغه، نه بازرگان، نه درویش و غنی، آری هیچ طیفی و گروهی از سخنان او هر چند با چاشنی تلخ هجو هم همراه باشد، نرنجیده و همواره این جنس سخنان را بر سبیل نصایح مشفقانه قلمداد می کنند.
علیرضا شهرستانی